یا ذالجلال و الاکرام
« السلام علیک یا جواد بن الرضا (ع) »
لب تشنه بود ، تشنة یک جرعه آب بودمردی که درد های دلش بی حساب بود پا می کشید گوشة حجره به روی خاکپروانه وار غرق تب و التهاب بود از بسکه شعله ور شده بود آتش دلشحتی نفس نفس زدنش هم عذاب بود در ازدحامِ هلهله های کنیزکانفریاد استغاثة او بی جواب بود یک جرعه آب نذر امامش کسی نکرد رفع عطش اگر چه کمال ثواب بود آخر شبیه جد غریبش شهید شدآری دعای خسته دلان مستجاب بود غربت برای آل علی تازگی نداشتدر آن دیار کشتن مظلوم باب بود تا سایه بان پیکر نورانیش شوندبال کبوتران حرم را شتاب بود اما فدای بی کفن دشت کربلاآلاله ای که زخم تنش بی حساب بود هم تیغ و نیزه خون تنش را مکیده بودهم داغدیدة شرر آفتاب بود
لب تشنه بود ، تشنة یک جرعه آب بودمردی که درد های دلش بی حساب بود
پا می کشید گوشة حجره به روی خاکپروانه وار غرق تب و التهاب بود
از بسکه شعله ور شده بود آتش دلشحتی نفس نفس زدنش هم عذاب بود
در ازدحامِ هلهله های کنیزکانفریاد استغاثة او بی جواب بود
یک جرعه آب نذر امامش کسی نکرد رفع عطش اگر چه کمال ثواب بود
آخر شبیه جد غریبش شهید شدآری دعای خسته دلان مستجاب بود
غربت برای آل علی تازگی نداشتدر آن دیار کشتن مظلوم باب بود
تا سایه بان پیکر نورانیش شوندبال کبوتران حرم را شتاب بود
اما فدای بی کفن دشت کربلاآلاله ای که زخم تنش بی حساب بود
هم تیغ و نیزه خون تنش را مکیده بودهم داغدیدة شرر آفتاب بود
نوشته شده در پنج شنبه 90/8/5 ساعت 10:53 عصر توسط م کرمی + لینک ثابت نظر
مدیر وبلاگ
منوی اصلی
آخرین مطالب
پیوند های روزانه
پیوند های وبلاگ
آرشیو
امکانات